قاتل خونسرد
یه روز صبح بیدار میشی
سرت درد میکنه
صداش تو گوشته هرچی گفته تو ذهنت داره میچرخه
سعی میکنی توجیح کنی اما این بار تو هم از پسش بر نمیایی
میخوابی
این بار که چشماتو باز میکنی
سرت خوبه
اونم دیگه جایی تو قلبت نداره
بالا آوردیش مثل مسمومیت آره بالا آوردیش
اما بعضی هارو بالا هم بیاری خوب نمیشی
اینجور عزیز بودن اما لیاقت .......
بعد مغزت داره این آهنگ تکرار میکن
زخمی هر جنگ من خسته و دلتنگ من
درد تر از درد تو قاتل خونسرد تو مرده بی گور من
وصله ناجور من تیشه مغرور تو ضربه ناسور تو
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ ساعت توسط زامبی